استفاده از هر وسیله دلیل بر فقر انسان
آدمی در هر حال، هر جا، هر زمان و هر لحظه مضطر است حتی با داشتن اختیار و بهره مندی از تمام موهبت های الهی. اما این اضطرار واقعی را انسان معمولاً هنگام عدم دسترسی به اسباب درک می کند. پس اینگونه نیست که اگر همه چیز را در اختیار خود داشت مضطر نباشد و در صورتی که دسترسی به اسباب نداشت مضطر بشود، چرا که استفاده از هر وسیله و هر چیزی دلیل بر نیاز و فقر انسان است، عکس آنچه معمولاً انسان ها می پندارند، انسان اگر اسباب زیادی را نزد خودش جمع کند فکر می کند که نسبت به قبل بی نیازتر شده است و اگر همه مایحتاج زندگی اش را فراهم کند و بلکه بیشتر از مایحتاج، تا حدی که کمبود هیچ چیزی را احساس نکند و بنابر احتمال نسبت به چیزهایی که ممکن است در آینده به آنها نیاز پیدا کند، اگر آنها را نیز جمع آوری کند، در این حال فکر می کند که اکنون بی نیاز شده است! اما واقعیت عکس این است، زیرا جستجوی هر چیزی یا دسترسی به هر شی شاهد بر این مطلب است که انسان نیازمند به آن چیز است، نه آنکه واجد تمامی اشیای مورد نیاز دلیل بر بی نیازی از آنها باشد.

سرکشی اثر بی نیاز دانستن خود
خداوند متعال می فرماید: "وَاللَّـهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاءُ"، "و خداوند بی‌نیاز است و شما همه نیازمندید". (۱) اما انسان وقتی به اسباب و وسایل دسترسی پیدا می کند، فکر می کند که اکنون بی نیاز شده است، آن گاه در اثر این پندار نادرست سرکشی می کند: "کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ . أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ"، " این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند. برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد". (۲) کسی که سرکشی کند و زندگی دنیا را ترجیح دهد، سرانجام او را قرآن کریم این گونه بیان می فرماید: "فَأَمَّا مَن طَغَىٰ . وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا . فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَىٰ"، "و اما کسی که طغیان و سرکشی کرده و زندگی دنیا را [بر زندگی ابد و جاوید آخرت] ترجیح داده، پس بی تردید جایگاهش دوزخ است". (۳)

بنابراین انسان باید خود را در هر حال فقیر اور نیازمند به خدا بداند و نباید خود را بی نیاز و مستغنی بپندارد، زیرا بی نیاز دانستن خود منجر به سرکشی می شود و سرکشی و ترجیح دادن زندگی دنیا بر آخرت منتهی به دوزخ می شود.

هنگامی که انسان در طول روز روزه می گیرد و وسایل افطاری را فراهم می کند، سپس هنگام افطار بوسیله آن چیزها روزه اش را افطار می کند، هم روز و هم وقت افطار فرصت طلایی برای درک این مطلب است که ممنوع بودن او از خوردن و آشامیدن و موارد ممنوع دیگر، دلیل آن است که او نیاز به این وسایل دارد و در طول روز وقتی مکرراً به آنها احساس نیاز می کند، باید مکرراً به این نکته توجه کند که او نیازمند است نه بی نیاز، زیرا همه وسایل را در اختیار خود دارد اما اجازه استفاده از آنها را ندارد، کسی که قبل از ماه مبارک رمضان، بخاطر داشتن وسایل فراوان، خود را بی نیاز می پنداشت، اکنون که در حال روزه است این فکر پوچ او از بین می رود و حقیقت آن روشن می شود که او با دارا بودن تمام وسایل نیز کاملاً نیازمند و فقیر الی الله است. زیرا همان خدایی که او را از وسایل فراوانی بهره مند کرده است، همان خدا او را از استفاده آنها نهی کرده است، پس او بی نیاز نیست بلکه در هر حال نیازمند است و این نیازمندی فقط از نظر شرعی نیست که خدا او را شرعاً از استفاده وسایل نهی کرده است. علاوه بر نیازمندی شرعی به خداوند متعال – که هیچ کس این نیازمندی را غیر از ذات باریتعالی نمی تواند تامین کند - در فراهم نمودن وسایل نیز نیازمند به خداست.

چگونگی نیازمندی انسان به خدا
بنابر حدیث حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) "أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ"، "خداوند ابا دارد که اشیاء را جاری کند به جز به وسیله اسباب". (۴) خداوند متعال بر اساس حکمت و مصلحت خود، اشیاء را از طریق اسباب جاری می کند، پس دسترسی انسان به اسباب بدون اذن الهی هرگز امکان پذیر نیست. این خداست که برای انسان اسباب را فراهم می کند، چه اسباب مادی و چه اسباب معنوی، چه اسباب ظاهری و چه اسباب باطنی. بنابراین انسان هیچ کاری را بدون سبب نمی تواند انجام دهد و این دلیل بر فقر اوست، انسان یک نفس عمیق هم که می کشد نیازمند چندین اسباب است که در صورت اختلال یا فقدان برخی از آنها حتی قادر به کشیدن نفس آرام بخش نیست. برای خوردن یک لقمه غذا چقدر از سلسله های اسباب و وسایل باید هماهنگ شوند تا انسان بتواند یک لقمه لذت بخش را به آسانی بخورد، و حتی در امور معنوی مثلاً برای روزه گرفتن چندین سبب باید وجود داشته باشند و دست به دست هم دهند تا انسان بتواند یک روزه را با موفقیت بگیرد.

حال اگر انسان بخاطر اسبابی که فراهم کرده خود را بی نیاز پنداشت، وقتی همان اسباب را برای کاری استفاده کند، برای به نتیجه رسیدن آن کار نیازمند اسباب دیگری نیز هست که به علت آن طرز فکر پوچ خود، نسبت به نیازمندی به اسباب بعدی نابینا شده است و آن اسباب بعدی اصلاً در اختیار او نیست و هر لحظه احتمال آن می رود که با فقدان هر کدام از آن اسباب مواجه شود، در این هنگام حالت اضطرار به آن اسباب پیدا می کند و نیازمندی حقیقی او به نحوه علم حضوری برای او اثبات می شود و بطلان و پوچی پندار بی نیازی او نیز آشکار می گردد.

بنابراین اگر انسان لحظه ای به وجدان خود مراجعه کند در عین داشتن اسباب و وسایل فراوان، خود را کاملاً فقیر و نیازمندِ خدا خواهد دانست و هرگز احساس بی نیازی نخواهد کرد، چون هر چه دارد، مالک حقیقی آن خداست، و هر چیزی که نزد انسان است در معرض نابودی است، پس انسان هم برای بدست آوردن اسباب نیازمندِ خداست و هم برای نگهداری و بقای آنها نیازمندِ خداست.


پی نوشت ها:
(۱) محمد (ص) آیه ۳۸.
(۲) علق، آیات ۶ و ۸.
(۳) نازعات، آیات ۳۷ تا ۳۹.
(۴) بحار الأنوار، علامه مجلسی، ۲، ص۹۰.